از دفتر خاطرات داداشم خخخخخخ
گلی که بوندارد لایق گلزار نیست رفیقی که وفا ندارد لایق دیدار نیست
در این دنیا نکردم من گناهی فقط کردم به چشمانت نگاهی
فکر میکردم که با من هم دل و جان و همدردی به مستی با تو پیوستم ندانستم که نامردی
چراغی را ک ایزد برفروزد اگر فوتش کنی ریشت بسوزد
گلی گم کرده ام درباغ هستی خودت را لوس نکن ان گل تو نیستی
خری گم کرده ام با بار کاشی خودت را بنگری شاید تو باشی
چنین گفت رستم به اسفندیار چرا میخوری کدو را به جای خیار
جوانی را سفر کردیم تا مرگ نفهمیدیم به دنبال چه هستیم
میکشم دست ازمسلمانی مسیحی میشوم انقدر برکشتی عشقت هم چون روح یا ک به ساحل رسم یا ک غرق دریا شوم
تو گفتی تا شقایق هست باید زندگی بکرد شقایق هست تونیستی چ باید بکرد
مسافرم مادر دعا کن مرا گر برنگشتم زخدا طلب کن مرا
در جوانی کسی شادم نکرد در غریبی کسی یادم نکرد سوختم مثل شمعی کسی نگاهمم نکرد
سه گل سرخ تقدیم به بهترین دوستم :
گل اول:عشق
گل دوم:دوستی
گل سوم: محبت
امشب از دولت می دفع ملالی کردیم این هم از عمر شبی بود ک حال کردیم,ماکجا و شب میخانه خدایاااااا چه عجب از گرفتاری ایام مجالی کردیم,
نظرات شما عزیزان:
<-PollName->
آمار
وب سایت:
<-PollName->
